دلا، تا کی همی جویی منی را؟


چه داری دوست هرزه دشمنی را؟

چرا جویی وفا از بی وفایی؟


چه کوبی بیهده سرد آهنی را؟

ایا سوسن بناگوشی ، که داری


به رشک خویشتن هر سوسنی را

یکی زین برزن نا راه برشو


که بر آتش نشانی برزنی را

دل من ارزنی، عشق تو کوهی


چه سایی زیر کوهی ارزنی را؟

ببخشا، ای پسر، بر من ببخشا


مکش در عشق خیره چون منی را

بیا، اینک نگه کن رودکی را


اگر بی جان روان خواهی تنی را